به وب سایت هزاران خوش آمدید
آمار کاربرانآمارکاربران
افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
بازدید امروز بازدید امروز : 17
بازدید دیروز بازدید دیروز : 0
ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 2
ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 0
بازدید کلی بازدید کلی : 37367

اطلاعات شما اطلاعات شما

آی پی آی پی : 3.17.60.124
مرورگر مرورگر :
سیستم عامل سیستم عامل :
تاریخ امروز امروز :



دانلود جدیدترین نسخه موزیلا فایرفاکس کروم اپرا


دانلود نرم افزارکنترل ازراه دورAnyDesk

ضرب المثل بامعنی آنها
ضرب المثل های معروف ایرانی با معنی

Asemooni.com

The-famous-Persian-proverb-meaning

در این بخش آسمونی تعدادی از ضرب المثل های ایرانی را به ترتیب حروف الفبا و با معنی برای شما عزیزان قرار داده ایم.

 

ضرب المثل با حرف الف

1- ادب از که آموختی از بی ادبان : بادیدن رفتار بی ادبان آن کارها را انجام ندادن.

2- آب در هاون کوبیدن : کاربیهوده انجام دادن .

3- آش کشک خاله ات رو بخوری پاته نخوری پاته : این کار را باید انجام دهی چه دلت بخواد چه دلت نخواد.

4- آش دهانسوزی نیست : بسیار مطلوب و محبوب نیست.

5- آتیش بیار معرکه: بهم زنی می کند .

6- آتیش زده به مالش : هر چی داشته بخشیده .

7- آب از دستش نمی چکد : خیرش به کسی نمی رسد .

8- آفتاب عمرش لب بومه : چیزی بمرگش نمانده .

9- آسمون همه جاش یه رنگه: هر جا که باشی وضع همینه .

10- از این ستون به آن ستون فرجی است : گذشت زمان ممکن است برای حل مشکل تو مؤثر واقع شود.

11- آب ازآهن جدا کردن: کار د شواری را انجام دادن .

12- آب ازدریا بخشیدن : از مال دیگران بخشیدن و منت نهادن

13- آب برو ، نان برو تو هم به دنبالش برو: جمله ی توهین آمیزی است.

14- اسب تازی گر ضعیف بود همچنان از طویله ی خربه انتقاد از بی اهمیت ها

15- آن راکه حساب پاک است ا ز محاسبه چه باک است :کسی که کارش در ست است از حساب و کتاب ترسی ندارد.

16- اندازه نگهدار کلواوشر بواو لا تسرفوا : پرخوری .

17- ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روز را دریابی : استفاده از اندک فرصت مانده

18- آنروز که آواز بود فکر زمستانت هم بود: به فکر آینده نبودن

19- آب دریا به دهن سگ نجس نمی شود : پشت دیگران ازکسی بدگویی کردن.

 

ضرب المثل با حرف ب

1- بازبان خوش مار را از سوراخ بیرون می کشد: باچرب زبانی کارهای خویش راپیش می برد .

2- بزک نمیر بهارمیاد .خربزه با خیار می یاد: به کسی و عده های دورو رازدادن.

3- بادمجان بم آفت نداره: مقاومت داشتن در برابر سختی ها

4- با یک گل بهار نمیشه: با یک شخص درستکار دنیا درست نمی شود.

5- با یه من عسل هم نمی شود خوردش: بد اخلاق بودن

6- به دعای گربه ی سیاه ، بارون نمی باره: خشم خدا نسبت به افراد بدکار

7- برای لای جزر دیوار خوبه: خیلی بی مصرف است.

8- با یک تیر و دو نشون زدن: با انجام یک کار به چند نتیجه عالی رسیدن

9- باد آورده را باد می برد: هر چیزی که آسان بدست می آید آسان هم از دست می رود.

10- به در گفت دیوار بشنوه: غیر مستقیم حرف زدن

11- به نطق آدمی بهتر است از دواب ، دواب از تو به گر نگویی صواب : استفاده از سخنان خوب در حرف زدن

12- با هر دست که دادی پس می گیری. پاداش حتمی در مقابل هر خوبی

13- بزرگی به عقل است نه به سال.در تقابل بین کارها وسخنان خردمندانه ی خردسال با سخنان وکارهای نابخردانه ی بزرگسال گفته می شود

14- برای همه مادر است برای من زن بابا: با همه مهربان است با من نا مهربان است.

15- با ماه نشینی ، ماه شوی ، با دیگ نشینی سیاه شوی: در تأثیر همنشینی گویند ،‌یعنی در اثر همنشینی با بدان ،‌بد می شوی و با نیکان نیک.

16- با پولها کباب بی پول ها دود کباب: شخص ثروتمند از مواهب زندگی استفاده می کند و بینوا می بیند و حسرت می کشد.

 

ضرب المثل با حرف پ

1- پشت چشم نازک کردن: ناز آوردن

2- پشت دست داغ کردن: تصمیم گرفتن برای انجام ندادن کاری.

3- پا به دریا بگذاره دریا خشک می شود: بد شانس است.

4- پرسیدن عیب نیست ،‌ ندانستن عیب است: در مذمت نادانی

5- پنجه با شیر انداختن و مشت با شمشیر زدن کار خردمندان نیست: کار خطرناک کردن کار انسانهای عاقل نیست.

6- پول که زیاد شد خانه تنگ می شود و زن زشت: ثروت زیاد ، انسان را به سرگرمی های ناپسند وا می دارد.

7- پی تقدیر رفتن از کوری است. در نکوهش سستی وتنبلی ویا استفاده نکردن از عقل وفکر خود

8- پشم در کلاه نداشتن. بی مایه بودن

9- پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است تربیت نا اهل را چون گردوگان بر گنبد است

10- پرده هفت رنگ مگذار تو که در خانه بوریا داری: قناعت.

11- پولش از پار و بالا می ره: ثروت زیادی دارد.

12- پشت دست را داغ کردن: تصمیم به انجام ندادن کاری گرفتن.

13- پایان شب سیه سپید است: مثل از پی هر گریه آخر خنده ای است.

14- پول علف خرس است: دارایی و مال را به هر کس که بخواهد نباید داد.

15- پیاده شو با هم راه بریم: در مورد کسی که خیلی مغرور و متکبر شده است.

 

ضرب المثل با حرف ت

1- توبه گرگ مرگ است: کسی که دست از عادتش بر نداره.

2- تا تریاق از عراق آرند مار گزیده مرده باشد: به تاخیر انداختن کاری که اهمیت فوری و بسیار دارد.

3- تا تنور گرم است نان را بچسبان: کاملاً از فرصت استفاده کردن.

4- تعارف اومد نیامد دارد: به کسی که تعارف می کنی ممکن قبول کنه ممکن نکنه.

5- تیرش به سنگ می خوره: به هدفش نمی رسه.

6- تیر توی تاریکی انداختن: با چشم بسته کاری رو انجام دادن.

7- تافته جدا بافته بودن: خود را غیر از بقیه دانستن.

8- تا توانی دلی بدست آور دل شکستن هنر نمی باشد

9- تیشه به ریشه زدن:‌ با پای خود به گور رفتن.

10- توی هفت آسمون یک ستاره نداشتن: بد شانسی آوردن.

11- تو را خواهند پرسید که عملت چیست نگویند پدرت کیست: باز خواست آخرت.

12- ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی که این ره که تو می روی به ترکستان است

13- تا مردم سخن نگفته باشد عیب و هزش نهفته باشد

14- توانگری به قناعت به از توانگری به بضاعت: کسی که قانع است قدرتمند است.

 

ضرب المثل با حرف ج

1- جوجه را آخر پائیز می شمرند: نتیجه کار آخر معلوم می شود.

2- جواب ابلهان خاموشیست: جواب نادانها را نباید داد.

3- جانماز آب کشیدن: در ظاهر خود را خوب نشان دادن.

4- جنگل مولاست: جماعتی نامناسب در جایی جمع شده اند.

5- جواب دندان شکن: یعنی با منطق و حساب پاسخ دادن.

6- جایی نمی خوابه که آب زیرش بره: برای افراد زیرک گفته می شود.

7- جایی رفت که عرب نی انداخت: کنایه از این است که بازگشتی ندارد.

8- جنگ دو سردارد: یعنی پایان جنگ گاهی پیروزیست و گاهی شکست است.

9- جاتره بچه نیست: چیزی وجود ندارد.

10- جان کسی را به لب آوردن: زیادی منتظر شدن.

11- جای که نمک خوردی نکمدان مشکن : در نکوهش خیانت به افرادی که در حق آدم خوبی کرده اند.

12- جهان ای برادر نماند بر کس دل اندر جهان آفرین بند و بس : دوری از دل بستن به دنیا (نزدیک شدن به خدا)

13- جای سوزن انداختن نیست : شلوغی آن مکان

14- جوانمردی که بخورد و بدهد به از عابری که نخورد و بنهد: جوانمردی که به دیگران کمک می کند بهتر از پارسایی است که نمی خورد و به دیگران هم کمک نمی کنند.

15- جای شکرش باقی است.

 

ضرب المثل با حرف چ

1- چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی: عاقل کاری را که پشیمانی به بار می آورد نمی کند.

2- چو فردا شد فکر فردا کنیم: از حالا جوش فردا را نزنیم.

3- چند تا پیراهن بیشتر پاره کرده: با تجربه تر است.

4- چغندر به هرات زیره به کرمون: هر چیزی به جای خودش.

5- چیزی که عوض داره گله نداره: این کار به آن کار در.

6- چاقو دسته خودش را نمی بره: خویشان و بستگان برای همدیگر ناراحتی تولید نمی کنند.

7- چیزی بارش نیست: ساده لوح بودن.

8- چیزی که از خدا پنهان نیست از بنده چه پنهان: جای مخفی کردن چیزی نیست.

9- چشم بسته غیب می گوید: به کسی گفته می شود که از موضوع روشن و واضح خبر می دهد.

10- چشمش آلبالو گیلاس می چینه: چیزی را به طور درست نمی بیند.

11- چه خوش گفت آن تهی دست سلحشور جوی زر بهتر از پنجاه من روز.

12- چو آید زپی دشمن جان شان بیند و اجل پای اسب دوان

13- چوب به لانه زنبور کردن: کارهای خطرناک انجام دادن

14- چو انداختن: جال و جنجال را انداختن.

15- چو کردی با کلوخ انداز پیکار سر خود را به نالای شکستی.

 

ضرب المثل با حرف ح

1- حساب حسابه ، کاکابرادر: مثل ، برادریمان سر جاش بزغاله یکی هفت صنار.

2- حرف راست را باید از بچه شنید: صحبت درست را که کودک می گوید ، صحیح است.

3- حسود هرگز نیاسود: از بخل و کینه به جایی نمی رسد.

4- حق به حقدار می رسد: کار شایسته سزای آدم دستکار است.

5- حرفهای گنده تر از دهنش می زنه: سخنان نامناسب زدن

6- حالا که ماست نشد شیر بده: مقصودی معین ندارد.

7- حاجی ، حاجی را در مکه می بیند: وقتی کسی وعده ای می دهد و می رود و مدتی از او خبری نمی شود چون او را می بینند چنین می گویند.

8- حسود از نعمت حق بخیل است و بنده بی گناه را دشمن می داند: حسادت.

9- حال در ماندگان کسی داند که به اصول خویش در ما ند: دردمندی.

10- حادثه خبر نمی کند: اتفاقات پیش از آنکه بفهمیم روی می دهد.

11- حلوا حلوا دهن شیرین نمی شه: با زدن حرف حلوا بدان که دهانت شیرین نمی شود.

12- حسنی به مکتب نمی رفت وقتی می رفت جمعه می رفت: کار را بی موقع انجام دادن.

13- حرف حساب جواب نداره: درست گفتن مسئله ای درباره حق کسی.

14- حرف حق تلخه: درست گفتن هر حرفی را گویند.

 

ضرب المثل با حرف خ

1- خرما از کرگی هم نداشت: بدشانس بودن.

2- خودم کردم که لعنت بر خودم باد: مانند از ماست که بر ماست

3- خانه به دوش: بی خانه بودن.

4- خرتب می کنه: در فصل تابستان کسی که لباس گرم بپوشد.

5- خر بیار و باقالی بار کن: در موردی گفته می شود که آشوب و معرکه بر سر موضوعی باشد.

6- خدا از دهنت بشنوه: کاش همان شود که شما گفتین.

7- خواب زن چپ می زند: در موری گفته می شود که خواب به تعبیرش خود باشد و بالعکس.

8- خود را به موش مردگی زدن: در مورد کسی گفته می شود که در انجام کاری سستی می کند

9- خوردن برای زیستن و دکر کردن است تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است

10- خران و گاوان کار بردار به ز آدمیان مردم آزار

11- خر که کمتر نهر بر وی بار بی شک آسوده تر کند رفتار

12- خواب نوشین بامداد رحیل میل باز دارد سپاه از سبیل عاقبت بد خواب زیاد

13- خاموشی ، به که جواب سخت.

 

ضرب المثل با حرف د

1- دیگ به دیگ می گه روت سیاه: کسی که عیب دارد به دیگران طعنه می زند.

2- در نا امیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است

3- دل به دریا زدن: ریسک کردن.

4- دل به دل راه داره: خبر داشتن از دوستی طرف

5- در دوازه رو می شه بست ولی در دهان مردم را نمی شود بست: هر کاری بکنی مردم درباره ات حرف می زنند.

6- دودو تا چهار تا: چیزی که واضح است.

7- دشمن دانا به از دوست نادان: دانایی و فهمیدگی گرچه در دوست باشد ، خوب است.

8- دیوار موش داره موشم گوش داره: حرف به گوش بقیه می رسد.

9- در کار نکو حاجت هیچ استخاره نیست: در انجام دادن کار خوب فکر و تأمل کردن جایز نیست.

10- دود از کنده بلند می شه: با تجربه بودن افراد مسن

11- درخت هرچه بارش بیشتر می شود سر فروتر می رود. در ستایش فروتنی افراد دارای مقام ویا ثروت

12- دروغی مصلحت آمیز به که داشتی فتنه انگیز

13- دوست شمار آنکه در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی

14- دشمن آن به که نیکی بینند : نیکوکاری حتی در حق دشمنان.

15- داشتم فایده نداره از داریم بگو: از آنچه داشتی نگو بگو اکنون چه داری.

 

ضرب المثل با حرف ر

1- ریگ تو کفششه: منظور داشتن نقشه ی بدی در فکر

2- روکه نیست سنگ پای قزوینه: پررو بودن.

3- رفتم ثواب کنم کباب شدم: در برابر خوبی ، بدی دیدم.

4- راه باز است و جاده دراز: کسی برای رفتن مانع نمی شود.

5- روده بزرگه ، روده کوچکه رو خورد: وقتی که انسان خیلی گرسنه باشد.

6- رنگش مثل گچ سفید شد: منظور کسی است که از چیزی ترسیده و رنگش پریده باشد.

7- رفتن و نشستن به که دویدن و گسستن: آرامش.

8- روده تنگ به یک نان تهی پر گردد نعمت روی زمین پر نکند و بهره ننگ : قناعت

9- رگ خواب کسی را به دست آورن. پیدا کردن نقطه ی ضعف کسی

10- ریش در دست دیگران داشتن. اختیار در دست خود نداشتن

11- رفت که ریش در بیاورد ، سبیلش را هم باخت: خواست وضع بهتری پیدا کند ، آنچه داشت از دست داد.

 

ضرب المثل با حرف ز

1- ز تعارف کم کن و بر مبلغ افزا: هنگامی گفته می شود که تعارف بی فایده و باعث رنجش دیگران می شود .

2- زدیم و نگرفت : کسی که خود را به خطر بیاندازد و نتیجه ای نداشته باشد .

3- زبانم مو در آورد : وقتی که کسی زیاد توضیح دهد و نتیجه نداشته باشد .

4- زیر آب کسی را زدن : ‌کسی را نزد دیگری بی اعتبار کردن

5- زیر کاسه ، نیم کاسه است : یعنی فریب و حقه ای در کار است .

6- زردآلو را می خورد برای هسته اش: هر کاری را برای نتیجه اش انجام می دهد.

7- زن به در سرای مرد نکو هم درین عالم است دوزخ او تأثیرخوب همنیشنی با افراد نیکوکار

8- زیر رنج بود گنج های پنهانی : نتیجه دادن زحمات

 

ضرب المثل با حرف س

1- سری که درد نمی کند دستمال نمی بندند : وقتی احتیاج به کاری نیست دنبال کار اضافی نرو.

2- سیب دو نیمه :‌ کنایه از شباهت .

3- سرش به تنش زیادی کرده است :‌ از جانش سیر شده است.

4- سکوت نشانه ی رضایت است :‌ وقتی کسی ساکت است رضایتش را نشان می دهد.

5- سرش به تنش می ارزد :‌ ارزش احترام گذاشتن را دارد.

6- سگ زرد برادر شغال است :‌ یعنی در یک جنسند .

7- سبیلش را چرب کردن : یعنی به کسی رشوه دادن.

8- سر پیری و معرکه گیری :‌ در مورد کسانی است که زمان پیری کار جوانان را انجام می دهند .

9- سالی که نکوست از بهارش پیداست : مواقعی گفته می شود که کاری بر وفق مراد باشد.

10- سیر به پیاز میگه پیف پیف چقدر بو می دی :‌ کنایه به کسی است که خود پر از عیب و اشکال است ولی عیب کوچک دیگران را بزرگ جلوه دهد.

11- سه چیز پایداری نماند مال بی تجارت و علم بی بحث و ملک بی سیاست : سه چیز استوار نمی ماند مال که خرید و فروش نشود و علمی که مشورت در آن نباشد و پادشاه بی سیاست.

12- سخن را سر است ای خردمند و بن میاور سخن در میان سخن :‌ دوری کردن از میان حرف دیگران پریدن

13- سخنران پرورده ی پیرکهن بیندیشد آنکه بگوید سخن

14- سخی دوست خداست ‌

15- ستاره ی سهیل است

 

ضرب المثل با حرف ش

1- شتر در خواب بیند پنبه دانه ؟ : کنایه از آدمی است که آرزوهای دور و درازی دارد.

2- شنیدن کی بود مانند دیدن : هرگاه با چشم خودت ندیدی شایعات را باور نکن .

3- شتر بابارش گم می شه : نا امن بودن مکانی

4- شتر سواری دولا دولا نمی شود : کار را باید با آگاهی انجام داد.

5- شاهنامه آخرش خوش است : همیشه در اول کار نباید قضاوت کرد.

6- شتری که در خانه ی همه را می زند :‌ عاقبتی که برای همه است .

7- شمر ، جلودارش نمیشه : یعنی بسیار آدم شروری است.

8- شنیدم گوسفند را بزرگی رها نیندازدهان و دست گرگی

9- شیطان با مخلصان بر نمی آید و سلطان با مفلسان :‌ شیطان با آدمهای یک رنگ کاری ندارد.

10- شوی زن زشت روی و نابینا به : شوهر زن زشت ونابینا باشد بهتر است

11- شام و ناهار هیچ چیز ،‌آفتاب به لگن هفت دست : خوراکی هیچ ،‌اسباب و ظروف و سفره بیار –- اصل هیچ و فروع بسیاراست.

 

ضرب المثل با حرف ص

1- صابوش به جامه‌ی کسی خوردن : یعنی ضرور و زیان به او هم رسیده.

2-صد تا چاقو بسازه ، یکیش دسته نداره : یعنی هیچوقت به‌حرفش اعتماد نکن.

3- صورتش را با سیلی سرخ نگاه می دارد : آبرومندانه زندگی کردن

4- صبر ،‌کلید کارهاست

5- صیاد بی روزی در دجله نگیرد و ماهی بی اجل بر خشک نمیرد: روزی

6- صبر ایوب داشتن

7- صلاح مملکت خویش خسروان دانند.

8- صاحب دلی به مدرسه آمد ز خانقاه شکست عهد صحبت اهل طریق را: پیمان شکنی.

9- صدا از ته چاه بر آمدن. ضعیف بودن

10- صلح دشمن چو جنگ دوست بود.

 

ضرب المثل با حرف ض

1- ضرر تلخه

2- ضرب ، ضرب اول: در مبارزه آن کسی برنده است که ضربه اول را زده باشد.

3- ضامن روزی بود روزی رسان. اعتقاد به روزی دهندگی خدا

4- ضعیفی که با قوی دلاور کند یار دشمن است در هلاک خویش: هرکس باید به توان خودش کاری را انجام دهد.

 

ضرب المثل با حرف ط

1- طاقتم طاق شد: بیش از این تحمل ندارم ، صبرم تمام شده است.

2- طوطی وار یاد گرفتن: مطلبی را سرسری یاد گرفتن

3- طبل توخالیست: فقط داد و فریاد می زند و گرنه چیزی بارش نیست.

4- طاووس‌رابه‌نقش ونگاری‌که هست‌خلق‌تحسین‌کنند واوخجل ازپای‌زشت‌خویش: ظاهر بینی افراد

5- طلب کردم زدانایی به یک پند مرا فرمود با نادان مپیوند.

6- طمع را سه حرف است هر سه تهی : در مذمت ونکوهش طمع

 

ضرب المثل با حرف ع

1- عاقبت جوینده یابنده بود: کسی که تلاش می کند به مقصودش می رسد.

2- عقل اون پاره سنگ بر می داره: عقل ندارد.

3- عجله کار شیطونه: عجله کار درستی نیست.

4- عاقبت حق به حقدار رسید: همیشه در سرانجام هر کار کسی که حق دارد برنده است.

5- عالم نا پرهیزگار کور شعله دارست: در نکوهش دانشمند بی تقوا ونترس از خدا

6- عالم از بهر دین پروردن است نه از بهر دنیا خوردن.

7- عالم بی عمل به چه ماند گفت به زنبور بی عسل:

8- عاقلان را یک اشارت بس بود.

9- عروس تعریفی آخرش شلخته در می آید. دوری از تکبر ویا خودتعریفی

10- عطای او را بلقای او بخشیدم: در مورد افردای که خیر و شر آنها یکی است.

 

ضرب المثل با حرف ف

1- فیلش یاد هندوستان کرده: یاد خبری دور، افتاده است.

2- فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه: هیچ گاه از ظاهر کسی نمی توان قضاوت کرد.

3- فردا هم روز خداست: یعنی اجبار نیست که همه کارها را امروز بکنید.

4- فلانی اجاقش کوره: منظور از کسی است که بچه دار نمی شود.

5- فرو مایه هزار سنگ بر می دارد و طاقت سختی نمی آورد. بی تحمل و طاقتبودن افراد بدکار

6- فرق است میان آنکه یارش در بر آنکه دو چشم انتظارش بر در: انتظار.

7- فهم سخن چون نکند مستمع قوت طبع از متلکم بجوی: فهمیدن سخنان گوینده در هنر سخن گفتنش نهفته است

8- فکر نان کن که خربزه آب است: دل به چیزهای بیهوده نبستن

 

ضرب المثل با حرف ق

1- قدر زر ، زرگر شناسد ، قدر گوهر ، گوهری: ارزش هر چیزی را خبره آن می داند نه دیگران.

2- قصاص در این دنیاست: یعنی هر کس نتیجه اعمال خود را در زندگی می بیند.

3- قاشق نداره آش بخورد: کنایه از شخص بینهایت تهیدست است و وسیله لازم را دراختیار ندارد.

4- قوز بالاقوز: کار را خراب تر از آنچه که بود کردن.

5- قرص خورشید در سیاهی شد یونس اندر دهان ماهی شد.

6- قرآن بر سر زبان است و در میان جان: دیانت

7- قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید: قدر عافیت.

 

ضرب المثل با حرف ک

1- کوه به کوه نمی رسد آدم به آدم می رسد:

2- کبکش خروس می خونه: خیلی خوشحال است.

3- کوگوش شنوا: گوش ندادن به حرف.

4- کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد: خسیس بودن

5- کارها به صبر برآید و مستعجل به سر در آید: صبر.

6- کس نبیند بخیل فاضل را کر نه در عیب گفتنش کوشد ور کریمی دو صد گز دارد کرمش عیبها فرو پوشد: افراد فاضل.

7- کرم بین و لطف خداوند گار گر بنده کرده است و او شرمسار: در نکوهش بدکاری

8- کند همجنس با همنجنس پرواز: هر کسی با مثل خودش رابطه دارد.

 

ضرب المثل با حرف گ

1- گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی: صبر کردن.

2- گاومون زائیده: دردسر به سراغ آدم آمدن.

3- گاو پیشانی سفید است: همه کس و در همه جا او را می شناسند.

4- گاو بی شاخ و دم: کسی که فقط در ظاهر قوی ووحشتناک به نظر می رسد

5- گر دست فتاده ای بگیری مردی ور بر کسی خرده نگیری مردی

6- گربه شیر است در گرفتن موش لیک موش است در مصاف پلنگ

7- گرت از دست برآید ذهنی شیرین کف مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی

8- گرگ که پیر می شود ، رقاص شغال می شود: هر آدم شروری ، در روزگار پیری دست آموز دیگرانست

 

ضرب المثل با حرف ل

1- لگد به بخت خود زدن: در مقابل خود ایستادن

2- نقش دادن: کاری به طول انجامیدن

3- لبش بوی شیر می دهد: بی تجربگی فرد

4- همه مهربانتر از مادر: تملق کردن

5- لذتی که در بخشش هست در انتقام نیست وقتی می توان ببخشی انتقام نگیر

 

ضرب المثل با حرف م

1- مرغ همسایه غاز است: نا آگاهی

2- ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است: ارزش وقت را دانستن

3- ماست را کیسه کردن: گول زدن

4- مرغ یک پا داره: لجبازی کردن

5- مار تو آستین پرورش دادن: محبت به افراد زیان رساننده

6- مار خورده و افعی شده: شرارت کسی

7- مگواندوه خویش با دشمنان که لامول گویند شادی کنان: دشمن را به ناراحتی خود شاد نکن

8- مال از بهر آسایش عمر است نه عمر از بهر گرد کردن مال: آسایش

9- مورچگان را چو بود اتفاق شیر ژیان را به راننده پوست : در ستایش اتحاد وهمبستگی

10- مزن بی تأمل بگفتار دم نگو گوی گردوگوئی چه غم: بدون فکرحرف نزدن واگر هم سخن گفته شد دیگر جای تأسف خوردن نیست

11- مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد : کسی از چیزی ضرر دیده از آن چیز برای هیشه رعب ووحشت دارد

12- مسکین خر اگر چه تمیز است چون با رهمی برد عزیز است: زحمتکشی

 

ضرب المثل با حرف ن

1- نفس از جای گرم برآمدن: در مورد شخصی گفته می شود که بی خیال مستمندان باشد.

2- نم پس نمی دهد: کارش عیب و ایراد ندارد

3- نخود هر آش شدن: فضول بودن

4- نور علا نور بودن: کار خیلی خوب بودن

5- نان خود خوردن و نشستن به که کمر زرین بستن و به خدمت ایستادن: قناعت

6- نصیحت پادشاهان کردن کسی رامسلم بود که نیم سرندارد یاامید. کاربیهوده

5- ندانستی که بینی بر پای چو در گوشت نیامد مردم

6- نماند به ستمکار بد، روزگار بماند بر او لعنت پایدار

7- نان از برای کنج عبادت گرفته اند صاحب دلان به کنج عبادت برای نان: سوء استفاده

8- نا بینا به کار خویش بیناست: هر کسی در انجام کاری مهارت دارد

 

ضرب المثل با حرف و

1- وجود یکی است ولی شکم دوتاست: یعنی دو نفر هر چقدر به یکدیگر نزدیک باشند باز هم از هم جدا هستند.

2- وقت نداره سرشو بخارونه: منظور آنست که گرفتار است.

3- وین شکم بی هنر پیچ ، پیچ صبر ندارد که بسازد به هیچ

4- وقت ضرورت چون نماند گزیر دست‌بگیردسرشمشیرتیز: ضرورت‌کارواجب

5- وفاداری مدار از بلبلان چشم که هردم بر گلی دیگر سرآیند: بی وفایی

 

ضرب المثل با حرف هـ

1- هر پستی ، بلندی دارد: بعد از هر سختی آسانی هست.

2- هادی ، هادی اسم خود بر ما نهادی: یعنی که به ارتکاب عمل خلافی دست زده ای و مرا بدان متهم می کنی.

3- هشتش گرو نهش است: آه در بساط ندارد.

4- هر که بامش بیش ، برفش بیشتر: ثروت زیاد آسایش به بار نمی آورزد

5- هرکه درحال‌توانایی نکوئی‌نکند ازوقت ناتوانی‌سختی ببیند: انجام‌کارخوب

6- هرکه در زندگانی نانش بخورند چون بمیرد نامش نبرند: کارحسنه کردن در این دنیا

7- هر که آمد عمارتی نو ساخت رفت و منزل بدیگری پرداخت : بی وفابودن روزگار

8- هر که نان از عمل خویش خورد منت از حاتم طائی نبرد : قناعت

9- هر که با بزرگان ستیز و خون خود ریزد: پا از گلیم خود دراز کردن

10- هر جا سر است سخن است.

 

ضرب المثل با حرف ی

1- یکی به دو کردن: جر و بحث کردن

2- یک دست صدا نداره: باید با دیگران متحد بود

3- یک من ماست چقدر کره می دهد: تلافی کردن

4- یک پاش لب گور است: پیر است

5- یزدان کسی را که دارد نگاه نگردد ز سرما و گرما تباه

6- یاردیرینه‌مراگونه‌زبان توبه مده که مراتوبه‌شمشیری نخواهدبودن: سرسختی

7- یک تیر و دو نشان: با یک کار به دو نتیجه رسیدن

8- یاسین به گوش خر خواندن: پند بی فایده به کسی دادن

9- یک چشم گریان و یک خندان: در مورد کسی گویند که دو گانه عمل می کند.

برای ورود به بخش کامل ضرب المثلها روی عبارت زیر کلیک نمایید:

ضرب المثل


ادامه مطلب...



توسط : محمدی در : شنبه 7 شهريور 1394برچسب:ضرب المثل ,بامعنی آنها, - 14:9
دسته بندی موضوعی:

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد

خبر پو





.:: Theme design by MASOUD ERSHADI ::.

قالب وبلاگ - قالب بلاگفا

ابزار هدایت به بالای صفحه